حسن ظن و عنایت کریمانه **

مقدمه

در این جا با بیان ماجرای جالبی از زمان نادر شاه افشار به تاثیر حسن ظن و انرژی مثبتی که بر زندگی انسان دارد پرداخته شده است

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
حسن ظن
به روزی چونکه نادر شاه افشار
مهیا شد برای رزم و پیکار
به راهی کودکی شادان و خوش دید
به خوشرویی از او نامش بپرسید
بگفت: « ای جان من! ای شاه ایران!
منم چون پسته نصراللهِ خندان »
لذا نادر بخندید از جوابش
سپس گفت از یقین رو به صحابش،
که بادا بر شما اکنون بشارت
که این باشد به نصر حق اشارت
به حال خنده آن سلطان جاوید
سپس نام پدر از وی بپرسید
بگفت آن بچه پاسخ: « ای دلاور
بُوَد او شهره فتح الله اکبر »
به شادی بار دیگر شاه ایران
شد از این پاسخ آن بچه خندان
بفرمود: « این بشارت بر شما باد
که ما را فتح و نصرت از خدا باد »
بپرسید : « ای پسر سوی چه کاری؟
عزیزم گو به دستانت چه داری ؟»
بگفت« این باشد از آیات قرآن
کتاب راه انسان نور یزدان
روم اکنون به مکتب تا در این سطح
بیاموزم به قرآن سوره ی فتح
که باشد اولش: اِنّا فَتَحنا
لَکَ ( یعنی: تو را ) فَتحً مُبینا
به شادی بار دیگر شاه شاهان
بفرمود« ای سپاه فخر ایران!
که این یک آیه هم بر ما دلیل است
که ما را فتح و عزت در سبیل است
سپس او سکه ای زر بر پسر داد
ولی کودک بنای گریه سر داد
بفرمودش: « چرا گشتی تو گریان ؟
مگر دیدی بدی از سوی سلطان؟ »
بگفتش : « چونکه مادر سکه بیند
برایم درد سر می آفریند
که مادر بی گمان از روی ایمان
بپرسد از کجا آورده ای آن ؟»
بفرمودش : « بگو این سکه را شاه
به من روی کرم بخشیده در راه »
بگفت : « آخر مرا مشکل از این است
که پرسد بخشش سلطان همین است؟!
که او باور ندارد شاه ایران
ببخشد سکه ای از فضل و احسان
که از نادر امیدی بیش از این است
که او شاه کبیری بر زمین است »
لذا نادر از این پاسخ که بشنید
به او شاهانه صدها سکه بخشید
اگر بر مثل نادر آن امید است
چه میزان بخشش رب حمید است؟
بشر آن کودک و سلطان خدایی
که فضلش را نباشد منتهایی
خدا خورشید لطفش بی حجاب است
که بر هر کس عطایش بی حساب است
یقین دارم اگر باری خداوند
شود از بنده ای شادان و خرسند
شود واجب بر او رضوان یزدان
که می باشد رضایش عین رضوان
جنان ماوای آن نیکو خصال است
که از او شاد و راضی ذوالجلال است
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پی نوشت

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

اگر برای به نظم درآوردن و روایت این حکایت اجر و پاداشی باشد آن را به روح بزرگ نادر شاه افشار تقدیم می کنم

جهت شادی روح آن بزرگمرد تاریخ جهان صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد

و عجل فرجهم

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بر روح گذشتگان صلاتی بفرست
در هر شب جمعه ای براتی بفرست
بر روح عزیز شان بخوان سوره ی حمد
بر شادی آنها صلواتی بفرست
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
در صورت تمایل با مراجعه به صفحه ی زیر چند رباعی صلوات را مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
هر کس از آنچه دارد به دیگران می دهد

سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.

یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکی‌های گندیده و متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.

مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! بلکه به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را با نظم خاصی در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم گذاشتند و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:

هر کس از آنچه دارد به دیگران می دهد

چه حقیقت زیبایی،

ما نیز تنها از آن‌چه پر هستیم به دیگران می دهیم!

چه چیزی در درون شماست؟

محبت یا نفرت؟

صلح یا جنگ؟

حیات یا مرگ؟

برکت یا لعنت؟

 ساختن یا تخریب؟

شما چه چیز به دیگران هدیه میدهید؟!...

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط سید وحید محمدی کچپی

سلام...درود خدا بر خیلی از اشعارت...هم ایمان میده هم نگاه... توی این شعر از لطف خدا گریهکردم و عذرخواهی کردم..ممنونم

نظر توسط

سلام و عرض ادب
از سایت شما دیدن کردم و از اشعار و حکایات لذت بردم.
ان شاء الله که باقیات و صالحاتی باشد ب ای شما
التماس دعا