دعوت واعظین **

مقدمه

حکایت تمثیلی در ارتباط با دعوت واعظان از مردم برای رسیدن به فلاح و رستگاری و هدایت به صراط مستقیم و غافل ماندن خودشان از آنچه مردم را به آن فرا می خوانند

.

آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
زمانی یک کبوتر نغمه سر داد
که ای یاران جنگل مژده تان باد،
که امروز از کرامت شخص سلطان
تمام جمع ما را کرده مهمان
شنید این گفته را روباه مکّار
لذا او هم دوان شد سوی تالار
به راهش دیگران را مژده می داد
جماعت را نمود از گفته اش شاد
کنار لاشه ای چندین نفر دید
که غافل گشته بودند از چنان عید
لذا روباه ما آنها خبر کرد
از آن مردارِ بَد بو بر حذر کرد
خبر داد از غذاهایی که سلطان
تدارک دیده بود از روی احسان
جماعت این خبر را چون شنیدند
به سوی قصر سلطانی دویدند
بر او هریک از این شیرین زبانی
ببخشیدش متاعی مژدگانی
تنِ مُردارِ بد بو ماند و روباه
به پیش خود بگفت: « ای مردِ آگاه،
غذایی اینچنین اینجا مهیاست
ولی پیک و خبر مانند رؤیاست
تو نقد لاشه را از بهر خود گیر
شکم را کی نماید وعده ها سیر؟
که شاید آن خبر اصلا دروغ است
که اخباری چنین خوش، بی فروغ است»
به شک افتاد و بر مردارِ بد بو
دلش خوش کرد و غافل شد از آن سو
به تنهایی بخورد از آن غذایی
که نهی از دیگران می کرده جایی
پس از خوردن به راه خود بخوابید
دلش از بهر رفتن هم بتابید
به مرداری چنین خو کرده روباه
برفت از دست او اِطعام آن شاه
گذشت و ساعتی دیگر به جا ماند
که از سویی یکی او را چنین خواند:
«کجا بودی تو ای روباه آگاه؟
چرا غایب شدی در مجلس شاه؟
عجب جشنی به پا بود و چه خوش بود
نبود آنجا به غیر از بهره و سود
تو ما را خواندی و آنجا نبودی
که چون ما بهره ور گردی به زودی»
لذا با این سخن بیچاره روباه
برآورد از دلش این گفته با آه،
که صحبت از کسی چون من دهد سود
ولی از کار و کردارم بِبُر زود
مرام توبه فرمایان چنین است
سزای چون منی غافل همین است...»
بهشتی را که بر مردم رسولان
خبر آورده اند از سوی یزدان
حقیقت دارد اما واعظی را
اگر دیدی خودش را غرق دنیا
مبادا بر حقیقت شک نمایی
تو را غافل کند زهد ریایی
اگر جایی پزشکی خود خمار است
گرفتار هروئین یا سیگار است
اگر گوید نکش این لامروت
ولی خود می کشد بار حماقت،
دلیلی بر تو در انجام آن نیست
ولو گوینده عامل بر بیان نیست
اگر واعظ خلاف گفته اش زیست
جوازی بر خطای دیگران نیست
که آن واعظ یقینا در قیامت
جهنّم می رود روی عدالت
که او عامل به گفتارش نمی بود
ولی مردم بَرند از گفته اش سود .....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پی نوشت

.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ابعاد وجود آدمی بر دو بناست
اول بدن است و دومی روح شماست
اول بشری در صف حیوان و گیاه
دوم متفکری که دنبال خداست
در صورت تمایل اشعار در ارتباط با موضوع جهان بینی را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

.

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.