تا شاه کفن نشود این وطن وطن نشود

مقدمه

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
در جلسه ی دوستانه ای صحبت از وضعیت تاسف بار ایران در دوران پس از انقلاب بود بنده عرض کردم:
لطفا تحقیق کنید ببینید شاه پس از مرگ قبل از اینکه دفن اش کنند آیا کفن شده بود یا نه....
زیرا خوب به خاطر دارم که در دوران انقلاب مردم شعار می دادند:
تا شاه کفن نشود
این وطن وطن نشود.....
بنده فکر می کنم به احتمال زیاد شاه کفن نشده برای همین  است که پس از گذشت بیش از چهل سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی  و مرگ شاه وضعیت ایران خوب نشده است..... و الا چطور آلمان پس از گذشت کمتر از ده سال از پایان جنگ جهانی دوم ویرانه ی آلمان نازی بطور کامل آباد شد؟... ‌
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
.
یک زمان در میان جمعی دوست
گفتم از آنچه ذکر آن نیکوست:
یادم آید به دوره ی طاغوت
بین بیداد و ظلمت و باروت ،
مدتی بین خلق آگاهی !!
ورد لب شد شعار کوتاهی
‌آن شعاری که ناب و شیرین بود
طی یک بیت خوش نوا این بود:
« تا تن شاه ما کفن نشود
بی گمان این وطن وطن نشود »
مانده ام چون که شاه خائن مرد
با خودش قطعه ای کفن هم برد؟
یا که گردیده بی کفن او دفن
بوده آیا شواهدی بر کفن؟
نکند خاندان سلطنتی
بوده غافل به کار مصلحتی؟
یا که چون پادشاه خائن مرد
یک نفر دزدکی کفن را برد؟
چون اگر او تنش کفن شده بود
بعداز آن این وطن ، وطن شده بود
پس یکی رفته سوی پیکره اش
نبش قبری کند به مقبره اش
بیند آیا کفن بر آن تن هست
یا امیدی به وضع میهن هست؟
پس اگر مرده بی کفن دفن است
چاره ی کار ما فقط کفن است
پس بر او یک نفر کفن پوشد
تا لباس شفا وطن پوشد
حال ما بعداز آن شود بهبود
بخت و اقبال مان شود مسعود
وضع ایرانیان چه خوش گردد
کام هر ظالمی ترش گردد...
این سخن را به جمع یار و رفیق
چونکه گفتم من از حساب دقیق
یک نفر رفت و قبر او بشکافت
وی در آنجا ولی جنازه نیافت
ظاهرا شاه ما نمرده هنوز
منتها این خبر نکرده بروز
رد پایی گرفت و سوی وطن
آمد آن همدم صمیمی من
تا به تهران بی کرانه رسید
با هزاران علم به نام شهید
پشت هر عکس و زیر هر پرچم
دیده شد چهره های نا محرم
کاشف آمد عمل که حضرت شاه
زنده باشد در این زمان سیاه
دیده شد شاه فاسق و بدکار
در لباس منافق و اشرار
چونکه شاه اینچنین نمایان شد
آن رفیقم عبوس و گریان شد
ناله زد: «ای امان از این بیداد
شاه خائن چگونه اینها زاد؟ ! ».....
پس بدیدم عیان هزاران شاه
بین جمعی مدیر نا آگاه
کشوری کی شود خوش و آباد
با هزاران امیر و شاه؟ ؛ ای داد
بوده واجب به هر وطن یک شاه
آن یکی هم توانگری آگاه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
گشته اما در این زمان ایران
دست انواع کاهل و نادان
فی المثل جنتی به صحنه مگر
آید از او چه کار و فن و هنر؟
دست امثال او زمام امور
بوده چون جت که کس سپرده به کور
یک چنین پخمه ای پر از ایراد
بوده از جلوه های استبداد
حاصل یک چنین خطای بزرگ
در مثل گله را سپرده به گرگ
از همین رو نظیر روحانی
می شود راس قوم ایرانی
پخمه ها راس کار و دستورند
منتها نخبه ها چه مهجورند....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
این زمان مملکت پر از شاه است
دست جمعی نفهم و گمراه است
هر یکی از گروه مسئولین
جلوه گر کرده شاه بد آئین
کبر و نخوت به ذات روحانی است
او که ترسیم جهل ایرانی است
ای خورد تیر حق به حنجره اش
با چنان یاوه های مسخره اش
هر مدیری که دزد و نامرد است
یا وکیلی که غافل از درد است
یا کسی چونکه در وزارت شد
جای خدمت به ظلم و غارت شد
هر یکی بدتر از همان شاه است
عبد شیطان و مست و گمراه است
شاه شهوت پرست دائم مست
بین که صد گونه اش در ایران هست
تازه هر یک به کار خود ناشی است
محو و سرگرم ظلم و عیاشی است
نخبگان پس به صد عذاب و فشار
کرده با درد و گریه ترک دیار
فکر و ذوق و هنر به خارج رفت
چون که امت پی خوارج رفت....
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سروده ی ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۹
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سال پنجاه و هفت خورشیدی
گشته بر پا نظام توحیدی
تا دهد ملک و مملکت سامان
مردمان را قوی کند ایمان
پس فنا شد حکومت شاهی
ریشه کن شد بساط گمراهی
این زمان مدت چهل سال است
مملکت دست شیخ و غسال است
منتها مانده ام چرا ایران
پاک و سالم نشد در این دوران
از چه رو این میان به غیر از نام
چیز دیگر نمانده از اسلام؟
کو چنان وعده های خوش بینی
پس چه شد جلوه های آئینی؟
مانده ملت چرا پس از چندی
مات و مغلوب مکر و ترفندی؟!!؟
هر طرف مردمان گرفتارند
از حکومت به رنج و آزارند
بدتر از آن زمانه ی طاغوت
گشته اند از ستم چنان باروت
شاید از یک جرقه ای فردا
منفجر گردد این وطن یکجا
بعداز آن مردمان هر استان
می شوند از نگاه هم پنهان
می شود تکه تکه این کشور
وضع ما می شود از این بدتر
مردمان در فشار و زنجیر اند
پس پی انقلاب و تغییر اند
خلق بیچاره ای به شعله دچار
اینچنین می دهد به صحنه شعار
تا که آخوند ما کفن نشود
بی گمان این وطن وطن نشود.....
بنده گویم ولی به صدق و یقین
در جواب اینچنین به صوت حزین
عیب و ایراد و مشکلات از ماست
از مرض ها که خفته در دلهاست
مردمی چونکه منفعت طلب اند
رذل و خودخواه و هیز و بی ادب اند
خلق طماع و بنگ و بی احساس
اکثرا خائن و نمک نشناس ؛
چون نباشد میان شان انصاف
اهل ظلم اند و دزدی و اجحاف :
این میان عدل و حق چرا طلبند؟
از چه کس خدمت و وفا طلبند؟
تا که ما مردمان رها نشویم
از بد و جهل خود جدا نشویم ؛
حال ما همچنان پریشان است
ملک ایران خراب و ویران است...
شاه بیچاره را که همت کرد
هر طرف رفت و گشت و خدمت کرد
مردم او را از این وطن راندند
نوکر بی مواجب اش خواندند
مرگ و لعنت بر او فرستادند
مملکت را به دیگران دادند....
پس چنین شد که شاه از ایران رفت
از وطن با دو چشم گریان رفت
رفت و ما را به دست خوبان داد
بر مریدان انگلستان داد
او ولی از غمی چنین دق کرد
دق از این غفلت خلایق کرد
ما ولی حال مان نشد بهتر
بیند این ملت از خدا کیفر
الغرض پس سزای این ملت
همچنان بوده نکبت و ذلت
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
دوم مهر ماه ۱۴۰۱
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.

پی نوشت

.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
جمهوری ما نتیجه ی خامی شد
بر دین خدا دلیل بد نامی شد
اول به شعار عدل و دین بر پا گشت 
غافل که چگونه ضد اسلامی شد
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
در صورت تمایل اشعار در ارتباط با انقلاب و نتایج آن را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خمینی کجایی که بینی وطن
فرو رفته در فقر و ظلم و لجن
کسانی تو را ضمن ارج و سپاس
کنند این زمان با پیمبر قیاس
ولی بین اسلام و این انقلاب
شباهت نبینم به هر وجه و باب
خودت هم یقین تحت نام ولی
نکردی عمل چون نبی(ص) یا علی(ع)
پیمبر نه بود از خلایق جدا
نه بودش قساوت  نه جور و جفا
پس از آنکه شد مکه تسخیر او
هزاران نفر را نکشت از عدو
پس از مرگ عثمان علی هم نکشت
کسی از امیران ریز و درشت
و اما  تو کشتی هزاران نفر
از افراد فعال و صاحب نظر.....
در صورت تمایل متن کامل این موضوع را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آن بی پدری که عضو دولت باشد ؛
در فکر چپاول از رعیت باشد ؛
از دشمن اگر رود سیتی زن گیرد
از بهر فرار بعد غارت باشد
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آن دوره که دولت ستمشاهی بود
کی اینهمه اختلاس و خودخواهی بود؟
آن نهضت و وعده ی عدالتخواهی
با حربه ی دین فریب و گمراهی بود
در صورت تمایل چند شعر سیاسی کوتاه را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
.
‌

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط شبیر

واقعا این شعر بود یا .....
این متنی که خوندم به درد شب شعرای حضرت عاقا میخوره و لاغیر .لابد اونم سر تکون بده بگه اوررررین طیب الله انوووسکم

نظر توسط عباس

ببین آقای شاعر خودت قیاس کردی با شاه حالا سوال؟؟؟ اجرای سیاست های اقتصادی فرهنگی اجتماعی سیاسی و... با شاه بود یا نخست وزیر؟ اگر نخست وزیر گند می زد میگفتن وزیر بوده یا شاه؟ الان هم همینطور. رئیس جمهور داره سیاست های کلی نظام که همانا شخص رهبری است رو اجرا می‌کند پس هر گندی بالا اومده از سیاست هایی است که رهبر اصرار بر اجرای آنها دارد. افهم.

نظر توسط ملودی

ضمن عذرخواهی باید عرض کنم این چنین استنباط حکایت ازنگاه سطحی و بدون تفکرست نه یک نگاه ژرف وبعضا تفکری عمیق! چون اگرمورددوم بود براحتی متوجه کنایه آمیز بودن محتوا میشدید.ودراین دراین شعر این خصلت های شاه نیست بلکه حقیقت فاسداین نظام فاسد هست که داره توسط شاعر پرده هاکنارمیره و ذات وحقیقت اینهاآشکارمیشه
شبیر واقعا این شعر بود یا ..... این متنی که خوندم به درد شب شعرای حضرت عاقا میخوره و لاغیر .لابد اونم سر

نظر توسط

سلام بر شما فرهیخته ی گرامی

قطعا محمد رضا شاه از بسیاری جهات بهتر از مسئولین جمهوری اسلامی ایران عمل کرده است

مدیریت و توانایی و آگاهی شاه نسبت به مسائل اقتصادی و همت و سعی و تلاش او برای بهبود وضعیت معیشتی مردم و آینده نگری و بنای زیرساخت های فرهنگی و اقتصادی که توسط حکومت شاه صورت گرفت و شان و اعتباری که برای ایرانیان در زمان شاه بود و..... اصلا قابل مقایسه با اقدامات مسئولین جمهوری اسلامی ایران و جایگاه ایرانیان در عصر حاضر نیست

ضمن اینکه این حکایت بیشتر گوشه و کنایه و طعنه است به کسانی که آمدند تا حکومت عدل علی را در ایران پیاده کنند اما بدتر از معاویه و خلفای بنی عباس به اشرافی گری و خوش گذرانی و مال اندوزی و غارت از بیت المال مشغول شدند....

در این حکایت با گوشه و کنایه عنوان می شود که اگر زمانی ما یک شاه داشتیم اما امروز ایران صدها شاه دارد که هر یک فقط به فکر خود و اطرافیان خویش است و کسی از این گدازاده های تازه به دوران رسیده دغدغه ی مردم ایران را ندارد.....

سلامت باشید ان شاءالله
ملودی ضمن عذرخواهی باید عرض کنم این چنین استنباط حکایت ازنگاه سطحی و بدون تفکرست نه یک نگاه ژرف وبعضا تفکر

نظر توسط

به نام آنکه به یادش همیشه آرامم
بدون دلهره راحت به سیر ایامم

خدای بنده نوازی که رزق من با اوست
خودش نموده ضمانت حلاوت کامم

کنار سفره ی لطفش نه فکر نان باشم
نه در مقام حضورش به جستن نامم

نه از گذشته ی عمرم کنم به حسرت یاد
نه بیم و دغدغه دارم برای فرجامم

تفاوتی ننماید به صحنه نقشم چیست
که من وظیفه ی خود را به حال انجامم

مدیر صحنه ی هستی حکیم دانائی است
که داده نقش مناسب به ذات و اندامم

در این دو روز نمایش نمی کند فرقی
چه بر اریکه ی قدرت چه دار اعدامم

تمام سعی خودم را کنم در این اکران
چرا که مالک هستی ببیند اقدامم

نه دلخوشم که رفیقی مرا کند تحسین
نه دلخورم که رقیبی بداده دشنامم

نه این ظواهر دنیا نه در جنان حوری
به ناز و عشوه مبادا یکی کند خامم

مهم فقط به طریقت رضای معبود است
لذا به صحنه مبادا خطا رود گامم

به غیر او همه عالم به نزد من هیچ است
که گشته مرکب هستی به دست او رامم

به روز خلقت آدم خدا به دستوری
تمام خوب و بدی را نموده الهامم

لذا گناه و پلیدی به طبع من خوش نیست
چنانچه خوش ننماید زباله در جامم.
علی شر و ور تف دادی شاعرک درباری برو صله ات دو از حضرت عاقل بگیر

نظر توسط Mofidifar Admin

بوسه گاهی نمادی از ننگ است
ضد اخلاق و دین و فرهنگ است

بوسه بر دست حاکم منفور
یا به دستان واعظ مغرور؛

زشت و مصداق بدترین کار است
مایه ی ذلت و دل آزار است

پاچه خواری که اوج بیعاری است
بی گمان بدتر از زناکاری است

پس شود لعنت خدا مشمول
بر دل و جان فاعل و مفعول.....

https://www.mofidifar.com/سیاسی-اجتماعی-کوتاه/بوسه
علی شر و ور تف دادی شاعرک درباری برو صله ات دو از حضرت عاقل بگیر

نظر توسط

به دل با یاد حق با نیتی صاف ،
نویسم مطلبی از روی انصاف

به دور از کینه یا بغض و عداوت
کنم تاریخ ایران را قضاوت

قضاوت بر عملکرد رضاشاه
همان فعال روشن بین و آگاه

همان شاهی که مثلش در وطن نیست
کسی مانند او در دید من نیست

که آن خدمت که از وی دیده ایران
ندید از حاکمی در طول دوران

اگر اینگونه مدحی می نویسم
نه فردی پاچه خوار و کاسه لیسم

که باشم بنده بیزار از بیانی
که از مدحی رسم بر آب و نانی

رضاخان این زمان بر مسندی نیست
از او حتی نشان از مرقدی نیست

ولیکن بنده تکریمش نمایم
تشکرنامه تقدیمش نمایم.....

در صورت تمایل متن کامل این موضوع را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید

https://www.mofidifar.com/سیاسی-اجتماعی/رضاشاه


.
علی شر و ور تف دادی شاعرک درباری برو صله ات دو از حضرت عاقل بگیر

نظر توسط سهیل

مرتیکه جاشک وطن وطن بود یه مشت شکم سیر مادر قحبه کونشون خارش گرفت مثل خوده جاکشت عکس اون مادر جنده هندی زاده رو تو ماه دیدن یک درصد هم فکر نکردن شاید الم استرانگ در ماه ریده است

نظر توسط Mofidifar Admin

سلام بر شما

سلام بر شما

وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً «63»

و بندگان خداى رحمان كسانى‌اند كه روى زمين بى‌تكبّر راه مى‌روند، و هرگاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند

یکی از اصول انسانیت گفتار نیک است

بی ادبی در کلام مورد پذیرش هیچ عقل سلیمی نیست

با عرض معذرت این پیام شما تا چند ساعت دیگر پاک می شود اما خوشحال می شوم اگر لطف فرموده و مجددا انتقاد و اعتراض خود را در مورد اشعار بنده با کلامی ملایم تر و خالی از الفاظ رکیک مرقوم بفرمائید تا بنده پاسخگوی حضرتعالی باشم

با تشکر
سلامت و موفق و سرافراز باشید ان شاءالله

نظر توسط Mofidifar Admin

سلام بر شما
ممنونم از لطف حضرتعالی و ابراز محبت تان

سلامت باشید ان شاءالله