انتقاد از شاعران متملق و افراد سازشکاری که در مقابل ستم سکوت می کنند
مقدمه
.
اگرچه از سال 1368 دست به قلم شده و دلنوشته های خود را در قالب شعر به نظم می کشیدم اما تا سال 1384 در هیچ محفل ادبی شرکت نکرده بودم تا اینکه در آن سال به پیشنهاد یکی از دوستان شاعر برای اولین بار در یکی از انجمن های ادبی اصفهان شرکت کردم و با دکلمه ی یک شعر انتقادی مورد تشویق اکثریت حضار قرار گرفتم
پس از آن نیز چند جلسه ای در آن محفل شرکت کردم و هر بار با خواندن اشعار سیاسی جو انجمن را تحت تاثیر قرار می دادم تا اینکه در هفته ی پنجم به بنده اجازه ی شعر خوانی داده نشد
در پایان جلسه مدیر انجمن به بنده گفتند که شما با خواندن اینگونه اشعار باعث حساس شدن مسئولین سازمان ارشاد و اعتراض مقامات سیاسی استان شده اید و خلاصه از بنده خواستند که دیگر چنین اشعاری را در آن محفل نخوانم
بنده هم از آن پس تا سالها نه تنها در آن محفل بلکه در هیچ انجمنی حضور نیافتم اما در هفته ی بعد قطعه شعری همراه با متن زیر خطاب به مدیر انجمن و تعدادی از شعرا که مخالف شعر خوانی بنده بودند سروده و به یکی از دوستان دادم و ایشان هم آن را در آن جمع قرائت کردند.
به نام خداوند علم و هنر
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه ی شاعران آزاده و هنرمندان متعهد و تمام انسانهای پاک سرشتی که تاب دیدن ظلم و فساد و بی عدالتی را ندارند و شرافت شان ننگ سکوت را نمی پذیرد.
دوستان عزیز، از اینکه این افتخار نصیب حقیر گردید که طی چند هفته پنج جلسه ای در خدمت شما و در محفل صمیمی تان حضور داشته باشم بسیار خوشحالم اما بنا به آنچه در جلسه ی قبل مدیر محترم انجمن جناب آقای..... فرمودند حضور بنده در آن جمع صمیمی شاید به فروپاشی محفل منتهی گردد که البته هرگز راضی به این امر نیستم و لذا از این پس دلیلی برای حضور خود در آن محفل نمی بینم.
البته باید اشاره کنم که بنده تعمدا چنین محفلی را برای بیان اشعار انتقادی خویش برگزیدم زیرا مخاطب حقیر در تمام آن اشعار دولت و حکومت بود و آن مکان نیز از جایگاهی حکومتی برخوردار است. بنابر این مسلما بنده از موقعیت آن محفل ارزشمند آگاه بوده و دانسته در آن محفل قدم می نهادم.
اما آنان که حضور مرا تحمل نفرمودند باید بدانند که با پاک کردن صورت مسئله ، هرگز مسئله ای حل نخواهد شد. و مسلما جامعه ای که بیان انتقاد در آن جرم تلقی شود هرگز به پیش نخواهد رفت و البته حکومت هایی که چنین سیاستی را در پیش می گیرند چندان تداوم نخواهند یافت زیرا مسلما برای همیشه به آنان که می فهمند نمی توان گفت ساکت باشید ....
و اما همان طور که اگر کسی تفنگ به دست بگیرد و به مقابله ی با شخص یا گروهی برخیزد به طور طبیعی افراد مقابل نیز با سلاح های گرم و سرد جواب او را خواهند داد، در اینجا نیز چون ابزار انتقاد بنده زبان شعر بود انتظار می رفت مخالفانِ حضورِ بنده، اهل ادب و منطق باشند و جواب مرا با شعر و مقاله بدهند اما تنها جوابی که به بنده داده شد امر به سکوت و خاموشی بود و بس....
به هر حال برای آخرین بار چند بیتی را خدمت شما عزیزان تقدیم می نمایم:
.
.
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط محمد مهر زمان ۶:۵۷ بعدازظهر
مرد اصفهان تویی سردار
بسیار بسیار عالی بود آن اشعار
در وصف بی خردان ندانم کار
نظر توسط
ممنونم از لطف حضرتعالی و ابراز محبت تان
سلامت و موفق و پیروز باشید ان شاءالله