.
در ایران نخبگان ارزش ندارند
ادیبان و هنرمندان چه خوارند
ولی دزدان و نامردان ناشی
به هر ارگان و مجمع راس کارند
در صورت تمایل اشعار کوتاه با موضوعات اجتماعی را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
هموطنان فهیم و بزرگوار!
یادتان هست که شعار می دادید:
تا شاه کفن نشود
این وطن وطن نشود
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
این زمان گشته کشور ایران
دست انواع کاهل و نادان
فی المثل جنتی به صحنه مگر
آید از او چه کار و فن و هنر؟
دست امثال او زمام امور
بوده چون جت که کس سپرده به کور
یک چنین پخمه ای پر از ایراد
بوده از جلوه های استبداد
حاصل یک چنین خطای بزرگ
گله ای را دهد به پنجه ی گرگ
از همین رو نظیر روحانی
می شود راس قوم ایرانی
پخمه ها راس کار و دستورند
منتها نخبه ها چه مهجورند....
در صورت تمایل متن کامل این مصیبت نامه را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.
یکی از بررگ ترین خسارت هایی که انقلاب اسلامی به ایران زد نابودی افراد ارزشمند و بزرگ بود
یا بهترین ها در اوایل انقلاب ترور شدند
و یا طی جنگ هشت ساله به کشتن داده شدند
و یا در اثر سو مدیریت بعنوان مغز های فراری از ایران تار و مار شدند
و یا نخبگانی علی رغم همه ی مرارت ها و ناملایمات در ایران ماندند و فسیل شدند و دق کردند و مردند.....
حکایتی شنیدنی از:
* جناب آقای دکتر عبدالرسول کشمیری*
دانشگاه تهران که بودم یه دوستی داشتم که رتبه ی کنکورش تک رقمی بود و *برق دانشگاه شریف* میخوند
برای فوق لیسانس رفت کانادا، بعد از مدتی به باباش گفت می خوام ول کنم و برگردم تو دانشگاه های خودمون *مدیریت* بخونم....
باباش این کار پسرش رو خیلی احمقانه دونست و بهش گفت: تو توی معتبرترین دانشگاه دنیا داری درس می خونی، اونم در بهترین و بالاترین رشته! دو روز دیگه که برگردی ایران میشی استاد دانشکده مهندسی برق
دانشگاه صنعتی شریف، با کلی درآمد و عزت و احترام؛ چطوری همچنین تصمیم گرفتی؟
گفت: بابا یه روز که اینجا از تنهایی دلم گرفته بود به فکر فرو رفتم و در احوالات هم کلاسی هام دقت کردم که ظاهرا جزو نوابغ درجه یک دنیا بودن، دیدم *همشون یا افغانی هستند یا ایرانی، یا پاکستانی، یا هندی و ... و به طور کلی همشون مال این کشورای استعمار زده هستن...*
از خودم پرسیدم...
مگه اینجا بهترین دانشگاه و این رشته، بهترین رشته نیست؟ پس *نوابغ انگلیسی و اسرائیلی و آمریکایی کجان؟*
بالأخره همشون که خنگ نیستن و اونام چهارتا نابغه دارن.
رفتم تحقیق کردم و فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته. دیدم اونا *نوابغشون رو میفرستن تو رشته هایی که به شاهرگ حیاتی بشریت مربوط میشه*؛ این کارو میکنن تا بتونن بشریت رو چپاول کنن.
نابغه هاشونو میفرستن تو رشته هایی که برای امورات سخت افزاری و نرم افزاری بشری، مثل *منابع انسانی، نفتی، کشاورزی، معادن، نوابغ، ادارات، شهرداری ها، وزارت خونه ها، نظام آموزشی، نیروهای نظامی و انتظامی و...،*
حکم ویندوز رو داره تا بتونن همه اینها رو به بهترین وجه با همدیگه هماهنگ کنن .
*نابغه های اونا در رشته های علوم انسانی مثل فلسفه، حقوق، مدیریت، جامعه شناسی یا کشاورزی، اقتصاد و امثال اینا درس میخونن.*
*اونجا بود که فهمیدم اونا به من به چشم یه کارگر فریب خورده نگاه می کنن نه دانشمند فرهیخته.*
همون طور که ما اگه لوله آب خونه مون بترکه، زنگ میزنیم لوله کش بیاد و طبق نظر ما اتصالات لوله رو تعمیر کنه، اونا میخوان ماهواره و موشک پرتاب کنن، زنگ میزنن کارگر از ایران یا چند تا کشور عقب مونده بیاد و برای اونا و زیر نظر و تحت مدیریت اونا موشک هوا کنه. با این تفاوت که این کارگر بر خلاف لوله کش، باید حتما نابغه باشه. و همون جور که ما نجّار و کارگرها رو تحویل می گیریم و دمشو می بینیم تا کارمون رو درست و خوب انجام بده، اونا هم کارگرای نابغه شون رو تحویل می گیرن تا کارشون پیش بره و بتونن به هدفشون برسن. فهمیدم که *تو کشور اونا، ارزش واقعی رشته های مهندسی و پزشکی، در حد بنا و معمار ساختمون و نجّار، یه ذره بیشتره،*
*ولی تو کشورای استعمارزده ارزش علوم رو جابه جا کردن؛ رشته هایی که ارزششون برابر ارزش انسانه و اصل موضوعشون سعادت انسان و جامعه است، تو کشور ما خوار و ذلیل شده،* ولی رشته های مهندسی و تجربی به کاخ آرزوها تبدیل شده.
*یه زمانی یکی از رؤسای جمهور کشور ما در جمع دانشجویان ایرانی مقیم اروپا سخنرانی میکرد و اونجا با افتخار گفت: ما افتخار می کنیم که چهل درصد دانشمندان ناسا، و بزرگترین استادان دانشگاه اروپا، ایرانی هستند؛ ما افتخار می کنیم معتبرترین پزشکان اروپا، متخصصان ایرانی اند و...*
من تو دلم بهش گفتم: آقای رئیس! تو فکر کردی اون شصت درصد که ایرانی نیستن، آمریکایی هستن؟!
*اون شصت درصد هم مال چهار تا کشور بدبخت استعمارزده هستن که مسؤولین شون مثل تو نفهمیدن چه کلاهی سرشون رفته؛ اون شصت درصد هم مال افغانستان و مالزی و پاکستان و سوریه و عراق و چین و هند و لبنان و ژاپن و... هستن.*.
*نابغه تراز اول آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و اسرائیلی هرگز وقتش رو تو این رشته ها تلف نمیکنه.*
*سیستم مدیریتی شون به گونه ای طراحی شده که نابغه اونا به رشته ای بره که شاهرگ حیات بشریته، به رشته ای بره که بتونه نابغه ما رو مثل یه برده به کار بگیره..*
*یه زمانی اروپا و آمریکا برای ساخته شدن نیاز به برده هایی داشت که کارهای بدنی خیلی سخت رو انجام بدن. با کشتی حمله کردن به آفریقا و کشتن و غارت کردن؛ زنها و مردهای سیاه پوست، از بچه هفت هشت ساله، تا پیرمرد هفتاد ساله رو بار کشتی کردن و آوردن به اروپا و آمریکا تا براشون بردگی کنن.*
*امروز هم اروپا و آمریکا برای ساخته شدن نیاز به برده داره، منتهی نه اون برده سیاه پوست دیروزی که کارهای بدنی طاقت فرسا انجام میداد؛ برده امروزی باید نابغه باشه تا بتونه موشک و ماهواره و رادار و تجهیزات پزشکی عجیب غریب بسازه.*
*برده دیروز رو به زور با کشتی بار میزدن و میبردن اما برده امروز رو با برنامه ای به نام المپیاد ریاضی و زیست و شیمی و نجوم شناسایی میکنن و میبرن....!!!!*
*دکتر عبدالرسول کشمیری*
.
پس از انقلاب
چه کسانی از ایران به امریکا
مهاجرت کرده اند؟
موسسه غیرسیاسی و غیرانتفاعی MPI
*Migration policy Institute*
خاطر نشان کرده است كه در تاريخ آمریکا بالاترین سطح کیفی مهاجران متعلق به جامعه ایرانیان است.
*جامعه ایرانی تبار از نظر :*
*- آموزش و تحصیلات،*
*- مشاركت اجتماعی،*
*- پرداخت مالیات و اجرای قانون،*
برترین مهاجرانی هستند که تاریخ امریکا تا به امروز به خود دیده است.
بر اساس دو سرشماری سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰ تعداد ایرانیان مقیم آمریکا یک میلیون و نهصد هزار نفر است که نهصد هزار نفر آنان در کالیفرنیا زندگی می کنند که
*۲۰درصد جمعیتشان در (بورلیهیلز) هستند.*
ایرانیان مقیم امریکا از نظر مذهبی بسیار متنوع هستند كه در ميان آنان مسلمانان، بهائیان، مسیحیان ارمنی-آشوری، زرتشتیان، یهودیان، عارفان، معنویت گرایان و اومانیست ها... حضور دارند بعد از کالیفرنیا بیشترین جمعیت ایرانی در نیویورک، شمال نیوجرسی، ایالت واشنگتن، سياتل، بوستون، و هیوستون تگزاس ساکن هستند.
*مدرک ۵۱درصد ایرانیان بیش از لیسانس است. درحالی که این نسبت در جمعیت آمریکایی ۲۴درصد است.*
از هر چهار ایرانی بیش از یکنفر فوقلیسانس و دکتری دارد این بالاترین آمار در میان ۶۷گروه قومی ساکن امریکا است.
بر اساس آمار اداره بازرگانی، ایرانیان در بین ۲۰گروه مهاجر برتر، بالاترین نرخ مالکیت کسب و کار را دارند که سهم قابل توجهی در اقتصاد ایالات متحده دارند.
تقریباً از هر دو خانواده ایرانی-آمریکایی یک خانوار درآمد سالانه بیش از ۱۰۰ هزار دلار دارند اما این نسبت در خانواده امریکایی یک به پنج خانواده است.
*بر اساس آمار دانشگاه MIT، اساتید، دانشمندان، مهندسان و مشاغل ایرانی در ایالات متحده حدود یک تریلیون دلار را در اختیار دارند یا آن را مدیریت می کنند.*
آنها در هر بخش از جامعه حضور برجسته ای دارند.
در حال حاضر، نزدیک به ۱۵۰۰۰ پزشک با اصالت ایرانی در ایالات متحده مشغول به کار هستند.
*ایرانیان به عنوان قانونمندترین قومیت ، و کمترین بزه اتهام و محکومیت را به خود اختصاص داده اند.*
بزه و خلاف در جامعه ایرانی-آمریکایی پایین ترین رتبه در مقایسه با دیگر مهاجران در تاریخ ایالات متحده است.
دوازده هزار استاد تمام ایرانی در دانشگاهها و موسسات اموزش عالی آمریکا تحقیق و تدریس می کنند بطوری که به سختی میتوان یک دانشگاه یا کالج آمریکایی را پیدا کرد که در آن حداقل یک یا چند استاد ایرانی آمریکایی در آن خدمت نکنند.
آنچه بیش از همه قابل توجه است این است که ۷۵درصد اساتید ایرانی در دویست دانشگاه برتر امریکا (از میان چهارهزار دانشگاه) تدریس میکند.
واقعا باعث تاسف است....
.
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط پیمان
درد دل همه رو گفتی
نظر توسط جواد
افرین گل گفتی
نظر توسط محمد چاکرالحسینی
اولا به عرض استاد برسانم که رهبر این انقلاب که همه اوراشاختند حتا بیرون از کشور همیشه در اکثر سخنرانیها
با نخبگان حرف داشتند وگفتند تا نفس دارم از نخبگان
ترفداری میکنم وکرده اند مقصود جنبعالی چیست وچه کار
باید بکنند شاید شما بهتر بدانید،،،
اما اینکه فرمودید
در اول انقلاب نخبگان ترور شدند؟ از خود نمپرسیدبدست کی ترور شدند،،
وبعد میگوئید در جنگ کشته شدند آنها انسانهائی بودند که دنیا را درک کردند وبرای ناموس وآئین خویش با افتخار به میدان رفتند ودر مقابل شیطان صفتان ایستادند وشهید شدند شما حق ندارید آنها را کشته خطاب کنید،،
اما آنهاکه رفتند که عده ائی فریب خورده وخود فروخته بیش نبودند که اگر چنین نبود در خاک خود می ماندند وسختیها را به جان میخریدند و در برابر مسوئول بی لیاقت قد علم میکردند وهرف حساب خود را می زدند از شعرهای حق
گویانه شما واز سخنان وحرفهای دل نشین شما چنین انتظاری
نداشتم،، شما اگر این تفکرات را از سر بدر میکردید امروز شعرهای براستی زیبای شما زبان زد عام وخاص بود ودرپیشگاه
اولا خدا وخلق خدا ودر صدا وسیما زبان مردم بودید من از شعرهای شما لذت برده واستفاده کرده و دعا گو بوده ام وموفقیت شما را از خداوند مسئلت مینمایم با تشکر
نظر توسط
وجواب سلام در شرع ما جزئ واجبات است
با تشکر
نظر توسط Mofidifar Admin
ببخشید متوجه مورد نظر شما نشدم
سلامت و موفق و سرافراز باشید ان شاءالله
نظر توسط Mofidifar Admin
ببخشید
الان متوجه پیام تان شدم
این چند روزه مشغله کاری ام زیاد بود لذا فرصتی برای پاسخ به فرمایشات شما نداشتم
به زودی جواب پیام تان را خواهم داد
نظر توسط
سلام بر شما جناب آقای چاکرالحسینی عزیز
اولا از بذل محبت و حسن نظر حضرتعالی سپاسگزارم شما بزرگوارید و به بنده لطف دارید
ابتدا بنده از جنابعالی می پرسم که انقلاب سال ۵۷ برای چه اتفاق افتاد؟
مگر طبق فرمایش امام خمینی قرار نبود هم دنیا و هم آخرت مردم ایران آباد شود؟
پس چه شد که نه تنها دین و دنیای ما بهتر نشد بلکه از هر جهت سقوط کردیم؟
بنده خود با افراد زیادی ارتباط نزدیک دارم و به عینه می بینم که از یک طرف وضعیت زندگی بسیاری از مردم ناگوار است و از سوی دیگر دین و اعتقادات مردم رو به فناست....
فقر و بیکاری و اعتیاد و طلاق و..... بیداد می کند
دادگاهها وضعیت بسیار بدی دارند
جرم و جنایت و خیانت برای مردم عادی شده است
آمار طلاق و اعتیاد و کلاهبرداری و پرونده های قضایی و..... دیوانه کننده است
و با این حال متاسفانه سران مملکت هیچ خیال شان نیست.....
یکی از دلایلی که برخی از علمای بزرگ شیعه مانند آیتالله بروجردی با قیام و برپایی حکومت اسلامی مخالف بودند همین قضیه بوده است
گویا ایشان دیده بودند که اگر کسی مثل امام خمینی قیام کند و حکومت اسلامی برپا نماید فردای آن چه خواهد شد....
جنگی به پا میشود و در آن عمارهای زمان هم که حاصل تربیت علمای اسلام هستند نابود می شوند
و اینگونه بود که پس از انقلاب جواهرات ارزشمندی چون شهید چمران و شهید خرازی و...... و شهید سلیمانی که حاصل کار مراجع تقلید و بزرگان دین بودند از بین رفتند
در طول جنگ هشت ساله ی ایران و عراق هزاران نفر از بهترین فرزندان ایران کشته شدند عمارها رفتند و امروز مشتی اختلاسگر و دلال ریاکار باقی ماندهاند و اینچنین شد که انقلاب نه تنها به اهداف والای خود نرسید که سبب از بین رفتن مهره های مخلص و کارآمد شد......
نظر توسط
برادر عزیز
ضربه ای که انقلاب اسلامی سال ۵۷ به جهان اسلام زد قابل توصیف نیست
شما فقط نگاه کنید ببینید که فقط دو کشور شیعه در جهان وجود داشت که آن دو به برکت انقلاب دچار جنگی ویرانگر شدند
متاسفانه سران نظام جمهوری اسلامی ایران با بی تدبیری خود محرک صدام برای تجاوز به ایران بودند و در این برادر کشی بهترین ها از میان مردم دو کشور ایران و عراق که عمدتا شیعه بودند کشته شدند
بنده در جریان جنگ ایران و عراق بهترین و مخلص ترین و با غیرت ترین و..... دوستانم را از دست دادم
اگر چه شهادت برای آن عزیزان افتخار بزرگی محسوب می شود اما از دست دادن هر یک از آنها ضربه ی سختی بود بر پیکر جهان اسلام......
همچنین پس از انقلاب مسئولین نظام با مدیریت غلط باعث از دست رفتن بسیاری از نخبگان شدند
اوایل انقلاب خیلی از نخبگان و سرمایه داران یا از ترس جان شان از ایران رفتند و یا با دلایلی واهی اعدام شدند
حتی از نخبگان پس از انقلاب هم چون حمایتی به عمل نیامد بسیاری از آنان از مملکت خارج شدند و در کشورهای دیگر اقامت گزیدند
لطفا فقط آمار بگیرید ببینید چند درصد از المپیادی ها در ایران مانده اند
متاسفانه اکثریت آنها ایران را ترک کرده و جذب کشورهای دیگر شده اند
نظر توسط
بنده خدا را گواه می گیرم که هیچ یک از اشعارم را از روی هوی و هوس و برای خودنمایی و بهره برداری مادی نسروده ام و ان شاءالله تا زنده ام جز سخن حق کلامی بیان نخواهم کرد ولو به این خاطر تکه تکه شوم
علاوه براین بنده نه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را تریبون مناسبی برای حقگویی می دانم که بخواهم با آنها همکاری کنم و نه رسانه ها و شبکه های ضد انقلاب را شایسته ی همکاری می دانم
کما اینکه به بنده پیشنهاداتی برای اقامت در خارج داده شده است اما هرگز قبول نکرده و خود را به بیگانگان نخواهم فروخت
به هر حال بنده از هر طرف مورد شماتت قرار می گیرم
هم مخالفین جمهوری اسلامی ایران و هم سینه چاکان نظام هر کدام به خاطر اشعاری از بنده که مخالف نظرات آنها بوده است مکررا بنده را مورد شماتت قرار داده و می دهند
آنها که مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران هستند با خواندن اشعاری همچون تجلیل از حاج قاسم سلیمانی مرا شماتت می کنند و طرفداران نظام هم با خواندن اشعاری همچون تجلیل از رضاشاه مرا خائن و سرسپرده و..... می خوانند
البته برای بنده جز رضای الهی هیچ چیز مهم نیست و اگر همه ی مردم ایران و حتی همه ی مردم دنیا هم مرا طرد کنند برایم ذره ای ناراحت کننده نخواهدبود
نه دلخوشم که رفیقی مرا کند تحسین
نه دلخورم که رقیبی بداده دشنامم
مهم فقط به طریقت رضای معبود است....
نظر توسط محمد چاکرالحسینی
البته همانطور که فرمودید جز رضای خدا هیچ چیز مهم نیست
حرف بسیار درستی است.، اما من ازشما سئوال میکنم این درست است که هر کس هر چه خودش فهمید الگو قرار دهد وخودرا صاحب نظر بداند یا باید با حرف حساب کنار آمد وهمه چیز را از دید خود برانداز نکند،
استاد محترم وبزرگوار شما اگر با اصل انقلاب مخالف هستید که من مخلص شما هم هستم ودیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارم،،،
ولی اگر باکارهائ که در انقلاب شده مخالفید جای حرف بسیار است وهمه اشتباهات که کم هم نیست ما هم قبول داریم،،
واز اینکه از آقای بروجردی رحمت الله علیه میگوئید بله زمان ایشان را مانند زمان امام حسن علیه سلام فرض کنید که برای مخالفت جائ نگذاشته بودند مگر در زمان خودمان دها عالم بر جسته وتوانا نداریم که همه به علم روز آگاهند واز این نهظت حمایت میکنند ، واینکه گفتید جواهراتی از دست دادیم جواهر که هیچ ارزش در مقام آنها ندارد ای کاش میشد از خودشان سئوال میکردیم آقای چمران آقای خرازی وآقای سلیمانی که شمانام انها رابردید در مقابل رهبری وطرفداری از انقلاب چگونه بودندمگر باسوز جان نمیگفتند اصل ولایت فقیه است.
دوست بزرگوار اگر رضای خدا می طلبیم واگر پیروی از رسول وائمه اطهار میکنیم نمی توانیم بادید خودهمه چیز را بسنجیم ،
از اینک شما را معطل وپر حرفی کردم عذر میخواهم وهدفی جز رضای خدا وجلب بیشتر دوستی چون شمادر نظرم نبوده،
ودر اخر عرض کنم خداوند در قرآن کریم میفرماید
ان الله لا یقیر وما بقوم حتی یقیر وما بانفسهم
موفقیت شما را از صاحب قرآن خواستارم وسلام،،،،
نظر توسط Mofidifar Admin
اجازه دهید ابتدا بیوگرافی خود را در ارتباط با انقلاب بطور خلاصه خدمت تان بیان کنم
حقیر متولد سال ۱۳۴۶ هستم
یازده ساله و کلاس پنجم بودم که انقلاب شد
بنده آن شبی که شاه از ایران رفت برای شاه اشک ریختم زیرا آنچه از شاه در ذهن بنده بود پدری برای مردم ایران بود زیرا بسیاری از خدمات او را به ملت با تمام وجود درک کرده بودم
پدر بزرگ و مادر بزرگم از تحول عظیمی که خاندان پهلوی در ایران ایجاد کرده و آنچه خود از زمان قاجار دیده بودند و تغییراتی که توسط رضا شاه و پس از او محمد رضا شاه در ایران بوجود آمده بود مفصل برایم گفته بودند و لذا حس بنده به شاه هنگام رفتنش حس پسری بود که پدرش را از دست داده است....
مادرم آن شبی که شاه از ایران رفت وقتی گریه ی مرا دید برای آرام کردن بنده آنقدر از بدی های شاه گفت که تا حدودی آرام گرفتم....
به هر حال انقلاب به پیروزی رسید و من هم شدم هوادار سرسخت نظام..... بطوری که با اینکه سن کمی داشتم مکرر با بزرگان فامیل که مخالف انقلاب بودند به طرفداری از انقلاب به بحث های سیاسی می پرداختم....
در زمان جنگ خدا توفیق داد و با آرزوی شهادت مدتی به جبهه رفتم و علیرغم اینکه خیلی از دوستان عزیزم در جنگ به شهادت رسیده بودند اما متاسفانه لیاقت شهادت نداشتم و با صدها داغ بر دل زنده ماندم......
از نوجوانی مقلد امام خمینی بودم و بعداز رحلت امام آقای خامنهای را بعنوان مرجع برگزیدم
اما در سال ۱۳۸۰ دقیقا در هشتم آبان که آقای خامنه ای به اصفهان سفر کردند ناگهان نگاهم به آقا تغییر کرد
وقتی برای استقبال از رهبر انقلاب به میدان امام رفتم با مشاهده ی تدابیر شدید امنیتی که برای محافظت از ایشان صورت گرفته بود تمام تصورات مرا نسبت به کسی که شیعه ی حضرت علی علیه السلام است در ذهنم ساخته بودم خراب شد....
دیدن وضعیت ناگوار مردم از یک سو و از سوی دیگر اشرافی گری مسئولین مرا آرام آرام از انقلاب سرخورده و نا امید ساخت
تا اینکه در سال ۱۳۸۴ با ظهور آقای احمدی نژاد دوباره در دلم شور و امیدی وصف ناشدنی پدیدار گشت
در زمان انتخابات با شور و حال عجیبی برای آقای احمدی نژاد شبانه روز به فعالیت و تبلیغات پرداختم........
نظر توسط
سال ۸۸ برای جبران آن اشتباه وارد ستاد آقای موسوی شدم و مدتی برای آقای موسوی تبلیغ کردم به این نیت که بلکه دیگر احمدی نژاد رئیس جمهور نشود اما آنجا بود که فهمیدم جناح اصلاح طلب ها از اصول گراها هم بدترند
وقتی نزدیک اصلاح طلب ها شدم فهمیدم که آنها چه زهر مارهایی هستند صد رحمت به اصول گراها.....
به هر حال با شناختی که از آقای احمدی نژاد داشتم و با شناختی که از اصلاح طلبان در زمان تبلیغات انتخاباتی بدست آوردم باعث شد در آن سال نه به احمدی نژاد رای دهم و نه به موسوی....
و خلاصه آن زمان بود که دریافتم اصلا قضیه ی جناح های سیاسی چپ و راست همه فریبکاری و بازی دادن مردم است
فهمیدم که تقریبا در سیستم سیاسی کشور ایران به جز عده ای انگشت شمار کسی برای رضای خدا و خدمت به مردم قدمی بر نمی دارد
آنجا بود که فهمیدم
جناح های سیاسی چپ و راست در ایران دقیقا مانند لبه های یک قیچی هستند که مردم را تکه پاره می کنند
و با این نگرش بود که این رباعی را سرودم:
باشد همه جا زبان حقگو خاموش
بینم همه را برای مسند در جوش
من مطمئنم که گربه ای در دنیا
از بهر خدا یقین نمی گیرد موش....
نظر توسط cpzlgqxnh
[url=http://www.g11so2ac0c4288url2d33is562ofc1x6s.org/]ucpzlgqxnh[/url]
<a href="http://www.g11so2ac0c4288url2d33is562ofc1x6s.org/">acpzlgqxnh</a>
cpzlgqxnh http://www.g11so2ac0c4288url2d33is562ofc1x6s.org/
نظر توسط Mofidifar Admin
ممنونم از لطف حضرتعالی و اطلاع رسانی تان
سلامت باشید ان شاءالله