معرفی شاعر اشعار این سایت:

 بسم الله الرحمن الرحیم 

  کمتر از ذره ای به کوه وجود.....  

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بهترین واژه در شروع کلام
نام حق باشدت به ذکر سلام
آن سلامی که اسم پاک خداست
پر انرژی ؛ دری به فضل و عطاست
آنچه بینی در این جهان عظیم
همه اش باشد از خدای کریم
کوه و دریا و دشت و جنگل و رود
ماه و خورشید و کهکشان و.... وجود ؛
همه از قدرت عظیم خداست
هر یک اش راه و باب روشن ماست
چشم ما هر چه را نظاره کند
بر وجود خدا اشاره کند
چون نبینی نهایتی به جهان
مات خلقت شوی به کون و مکان
پس چنان قطره از نگاه فهیم
می شوی گم میان بحر عظیم
هر که فهمد مقام و رتبه ی خویش
کی شود بند و بنده ی کم و بیش؟
چون منم از لحاظ بود و نبود
کمتر از ذره ای به کوه وجود ؛
پس چه آید از این پدیده ی ریز
جز اطاعت از آن خدای عزیز ؟
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

اینجانب حسین مفیدی فر فرزند محمد ؛ سراینده ی اشعار مندرج در این سایت متولد هفدهم دی ماه 1346 متاهل و دارای سه فرزند ؛ دو پسر به نام های محمدرضا و محمد مهدی و یک دختر به نام نازنین زهرا هستم.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
محمد رضا مفیدی فر اولین فرزند بنده متولد سپیده دم نوزدهم اسفند ۱۳۷۶ (یازدهم ذی القعده ی سال ۱۴۱۸ ) مقارن با سالروز ولادت باسعادت ثامن الحجج حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام و متوفی به تاریخ شامگاه چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۸ (سوم جمادی الثانی ۱۴۴۱ هجری قمری) مصادف با شام شهادت مظلومانه ی بانوی دو عالم حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها می باشد

شادی روحش صلوات
اللهم صل علی محمد و ال محمد
و عجل فرجهم
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
ای گل پسرم ! به باغ رضوان خوش باش
در منزل پاک اهل ایمان خوش باش
با حب علی(ع) تو ایمنی از آتش
در سایه ی اهلبیت و قرآن خوش باش
.
در صورت تمایل ابیاتی در سوگ آن عزیز سفر کرده را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید :

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

  چگونگی ایجاد قریحه ی شاعری در بنده: 

با اینکه بنده تا سال 1368 هیچ علاقه ای به شعر نداشتم و به جز چند مورد خاص شعری از شعرای متقدم را از بر نکرده بودم اما در زمستان سال 68 به یکباره قریحه ی شاعری در بنده شکوفا شد و علیرغم  اینکه آشنایی مختصری با قواعد ادبی داشتم شروع به سرودن شعر کردم
ماجرا اینطور رقم خورد که در سال 68 که تازه وارد دانشگاه صنعتی اصفهان شده بودم روزی نوشته ای  در مسجد دانشگاه  توجه مرا به خود جلب کرد
بر روی پوستری که بر دیوار مسجد نصب شده بود حدیثی از پیامبر اکرم به این مضمون نوشته بود
 پيامبر گرامي اسلام حضرت محمدـ صل الله عليه و اله ـ  ميفرمايد:

« من اخلص لله اربعين يوما فجرالله ينابيع الحكمه من قلبه علي لسانه.

هر كس چهل روز ايمانش را براي خدا خالص گرداند، خداوند چشمه هاي حكمت را از قلب او بر زبانش جاري ميكند»
با اینکه درست متوجه مفهوم آن حدیث نشده بودم اما تصمیم گرفتم  به این حدیث شریف عمل کنم و با توجه به اینکه اولین قدم  برای رسیدن به اخلاص دوری از محرمات است سعی کردم حداقل برای چهل روز هیچ گناهی مرتکب نشوم  و به فضل خدا چنین نمودم.
با گذشت چهل روز بدون اینکه متوجه قضیه شوم شب هنگام شعری سرودم و با توجه به اینکه پدرم نیز شاعر می باشند آن دلنوشته را خدمت ایشان خواندم که ایشان هم به گرمی مرا مورد تحسین و تشویق قرار دادند....
تا سال 1372 بطور مستمر به سرودن شعر می پرداختم تا اینکه در این سال به خاطر اشتباهی که مرتکب شدم آن قریحه ی خدادادی از بنده گرفته شد و تا سال 1384 طی 12 سال به جز چند مورد محدود دیگر توفیق سرودن شعر نصیبم نشد
چون دیگر امیدی به سرودن شعر نداشتم در سال 1376 تصمیم گرفتم از بین سروده هایی که طی سالهای 68 تا 72 سروده بودم مجموعه ای را به چاپ برسانم و لذا مجموعه ی شعری به نام پرتوی از عشق شامل 250 غزل یک ترجیع بند و تعدادی مثنوی و....   را جمع آوری کرده و در سال 1377 به چاپ رساندم
البته مجموعه ی فوق چون حاوی اشعار اولیه ی بنده است سرشار از ایراد و اشکال می باشد اما با این حال تعدادی از اشعار  آن را انتخاب کرده ؛ بعضا عینا و گاهی با تغییراتی در این سایت خدمت شما تقدیم می کنم

در صورت تمایل به مطالعه اشعار قدیمی بنده بر روی

 پرتوی از عشق 

کلیک نمایید

همچنین برای تهیه ی کتاب فوق شما می توانید به کانال تلگرامی زیر مراجعه فرمائید

ketabforushan@

البته تا سال 1390 همچنان سرودن شعر را بصورت تفننی ادامه می دادم اما از این سال به بعد با حضور در محافل ادبی اصفهان ضمن بهره گیری از محضر استادانی چون

 جناب آقای براهیمی 

  و جناب اقای استاد فرد بختیاری بیشتر با نکات ادبی و موارد فنی شعر آشنا شدم و کار سرودن را بصورت جدی پیگیری کردم 

اشعاری که در این سایت خدمت شما تقدیم می شوند بیشتر سروده های بعداز سال 1384 می باشند که امیدوارم مورد توجه و استفاده ی شما قرار گیرد

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

تخصص بنده در زمینه ی برق صنعتی بوده و  امرار معاشم از طریق کار در بخش صنعت است

حیطه ی کار بنده انجام کلیه خدمات برق صنعتی می باشد که دامنه و محدوده ی آن عبارتند از:

طراحی و ساخت انواع تابلوهای برق صنعتی و کشاورزی

اتوماسیون انواع دستگاههای صنعتی و جایگزینی plc بجای سیستم  های قدیمی

نصب اینورتر جهت کنترل دور انواع الکتروموتورها

اجرا و راه اندازی و تعمیر جرثقیل های سقفی ونصب کنترل وزن بر روی آنها (load cell )

عیب یابی و رفع اشکال در سیستم های برق کارخانجات

سرویس و نگهداری خطوط تولیدات صنعتی

 تلفن تماس: 

09131176852

و اما  چون تخصص خود در امور برق صنعتی را مدیون  بهترین معلم زندگی ام

 جناب آقای  مهندس همدانیان 

 می دانم بر خود لازم  دانستم که ضمن تشکر از ایشان مختصری از شرح حال آن استاد بزرگوار خدمت شما  بیان نمایم

برای بنده باعث افتخار است که در سال 1366 این توفیق حاصل شد و در آخرین سال تحصیلم در هنرستان شهید چمران اصفهان تحت تعلیم این استاد عزیز و استثنایی قرار گرفتم و درس و کارگاه برق صنعتی را در خدمت ایشان گذراندم

روش تدریس این استاد گرانمایه خاص و منحصر به فرد است

نظم و انضباط و شیوه ی تدریس آن استاد معظم هنرجویان را بطور شگفت انگیزی مجذوب ایشان می ساخت

مکرر پیش می آمد که کلاس درس تا پاسی از شب به طول می انجامید و حال آنکه بطور طبیعی هنرستان ساعت ۱۶:۳۰ تعطیل می شد

خیلی از روزها از ساعت هشت صبح که سر کلاس حاضر می شدیم کلاس تا ظهر پیوسته برقرار بود و واقعا کسی احساس خستگی و کسالت نمی کرد

با این حال فرضا ساعت ۱۲:۳۰  جناب استاد نگاهی به ساعت خود کرده و مثلا می گفتند:

 بچه ها! شما بیست و شش دقیقه فرصت دارید بروید نماز تان را بخوانید و ناهار تان را میل کرده و بیایید تا درس را ادامه دهیم....

و دقیقا راس ساعت۱۲:۵۶ جناب استاد وارد کلاس می شدند و این در حالی بود که همه ی بچه ها قبل از ایشان وارد کلاس شده بودند.

این استاد شریف به کار تدریس عشق خاصی داشتند  و از این رو تقریبا تمام همت و وقت خود را در این راه بکار می بستند.

چه بسیار روزهای تعطیل را که برای آموزش در سر کلاس حاضر می شدند و چه روزهایی را که پس از پایان ساعت اداری همچنان در هنرستان می ماندند و عاشقانه اندوخته های ارزشمند علمی و تخصصی خود را در اختیار هنرجویان قرار می دادند...

در خلال آموزش وقتی ایشان سوالی را مطرح می کردند و کسی  بطور صحیح جواب می داد ایشان می گفتند:

آفرین بر شما

و من عاشق این جمله ی زیبای جناب استاد بودم

و از این رو بود که نهایت سعی خود را می نمودم که مخاطب این جمله ی زیبای استاد قرار گیرم

بنده اکنون پس از گذشت نزدیک سی سال از آن دوران هنوز از تعالیم ایشان بهره می گیرم و خدا را شکر از فضل خدا و در پرتو آموزش های این استاد توانا ؛ در کار برق صنعتی و طراحی انواع مدارهای الکتریکی و ساخت تابلوهای برق صنعتی موفق  و توانمند می باشم

به هر حال یاد و خاطره ی ایشان را بعنوان بهترین معلم زندگی ام گرامی می دارم و از خداوند متعال برای ایشان سلامتی و طول عمر با عزت مسئلت دارم

در پایان از شما دعوت می کنم با کلیک بر روی

بهترین معلم زندگی ام

جناب آقای مهندس همدانیان

قطعه شعری که در وصف آن معلم فداکار و استثنایی سروده ام را مطالعه فرمائید 

جهت سلامتی و طول عمر با عزت برای ایشان صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد

  رفع شبهه  
 و پاک کردن یک ذهنیت منفی
سلام بر شما مخاطب عزیز؛
به دنبال انتشار یکی از سروده هایم در فضای مجازی بنده ی خدایی با کمال تعجب پرسیده بود:
لطفا تکلیف ما را روشن کنید تا بدانیم با چه کسی طرف هستیم
از سویی مسئولین نظام جمهوری اسلامی را به سختی مورد انتقاد و تمسخر قرار داده و عملکرد همه از احمدی نژاد گرفته تا روحانی را مورد نکوهش قرار می دهی و حتی گاهی کل نظام و انقلاب را زیر سوال می بری و به تحسین و تکریم رضاشاه می پردازی و از طرف دیگر مومن و متدین شده و از حجاب و عفاف می گویی و انقلابی می شوی و مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس سر می دهی و از جهاد و شهادت می سرایی و به تکریم و تعریف از سردار سلیمانی می پردازی و.....
از طرفی مداحان و واعظین را به باد انتقاد می گیری و از سویی دیگر در وصف اهلبیت شعر می سرایی...
آقای محترم تکلیف ما را روشن کن تا بدانیم با چند نفر طرفیم و سراینده ی این اشعار کیست و از چه کس خط می گیرد و از کجا تغذیه می شود که جهت گیری هایش اینهمه متفاوت و متناقض است
در جواب عرض کردم:
بنده زبان انصاف و وجدان ملت ایرانم
اینجانب به هیچ حزب و گروهی تعلق ندارم و حقوق بگیر هیچ کس و هیچ جا نیستم و تنها پشتوانه و تکیه گاهم خداوند کریم است....
آری دینم اسلام ؛ مذهبم تشیع ؛ مرامم حمایت از مظلوم و منشم احقاق حق و سعی ام بیان واقعیات و نمایش نیمه های پر و خالی لیوان است
اگر از عملکرد مسئولین نظام انتقاد می کنم واقعیت را بیان کرده ام و اگر شعر برای زاینده رود می سرایم در حمایت از مردم مظلوم و کشاورزان محروم شرق اصفهان سخن گفته ام
اگر در جایی کل انقلاب را زیر سوال برده ام به خاطر این است که هر چه به عواقب و نتایج انقلاب ۵۷ نگاه می کنم کمتر نتیجه ی مثبتی را مشاهده کرده ام و متاسفانه تاثیرات منفی انقلاب بر ایران و جهان اسلام بسیار بیشتر از محدود تاثیرات مثبت آن بوده است و لذا گفته ام: 
ای کاش امام خمینی  پایه ریز این انقلاب نشده بود
شما مقایسه کنید وضعیت امروز کشورهای ایران و عراق و سوریه و لبنان و مصر و لیبی و.... را با قبل از انقلاب
لبنان عروس خاور میانه بود امروز چه وضعیتی دارد؟
اگر در نوشته هایم از رضاشاه تعریف و تمجید کرده ام به این خاطر است که به عنوان شاهدی بر گذشته ی پرفراز و نشیب کشورم از طرف او خدماتی را شاهد بوده ام که در طول تاریخ ایران به دست هیچ حاکم و پادشاهی چنین خدمات ارزشمندی صورت نگرفته است و لذا بر خود لازم دانسته ام که زبان انصاف را گشوده و از اقدامات سازنده ی او تقدیر نمایم
رضاشاه بیش از هشتاد درصد تصمیمات و اقداماتش درست و به جا و به صلاح ملت و مملکت بوده بنابراین در نوشته هایم بیشتر مورد تکریم قرار گرفته و در مقابل مسئولین نظام جمهوری اسلامی بیش از هشتاد درصد عملکردشان ناشیانه و نابخردانه بوده پس بیشتر مورد نقد و نکوهش قرار گرفته اند....
بله واعظین ریایی و مداحان دنیا طلب را نکوهش کرده ام چون در سیره ی اهلبیت و پیامبران الهی هیچ جا مشاهده نشده که آنها برای هدایت انسانها مزدی از مردم دریافت کرده باشند
بله مدح حضرات معصومین علیهم السلام را با افتخار گفته و ان شاءالله همچنان خواهم گفت که این مدایح و مراثی گنج و سرمایه ی جاودانی بنده می باشند...
بله سردار سلیمانی را ستوده ام زیرا او باعث افتخار اسلام و ایران بوده و جزء معدود کسانی است که در موقعیتی که قرار گرفته وظیفه و رسالت خود را به خوبی انجام داده است....
بله از حجاب گفته ام زیرا حجاب حکم خداست و بی حیائی و بی عفتی پیروی از شیطان است....
بنده فکر می کنم در اشعارم ذره ای تناقض نیست و ان شاءالله همه در جهت حق اند اما اگر شما در آنها موردی انحراف از مبانی اعتقادی اسلام مشاهده کرده اید لطفا تذکر دهید تا آن را اصلاح نمایم
متشکرم

بیوگرافی سیاسی بنده

با توجه به اینکه برخی بنده را ضد انقلاب و بعضی مرا وابسته به رژیم معرفی می کنند اجازه می خواهم بیوگرافی خود را در ارتباط با انقلاب بطور خلاصه خدمت تان بیان نمایم 
حقیر متولد سال ۱۳۴۶ هستم یعنی یازده ساله و کلاس پنجم بودم که انقلاب شد و کلاس اول راهنمایی بودم که انقلاب به پیروزی رسید 
بنده آن شبی که شاه از ایران رفت برایش  اشک ریختم زیرا آنچه از شاه در ذهن خود داشتم پدری برای مردم ایران بود چون بسیاری از خدمات او به ملت را با تمام وجود درک کرده بودم
پدر بزرگ و مادر بزرگم از تحول عظیمی که خاندان پهلوی در ایران ایجاد کرده و آنچه خود از زمان قاجار دیده بودند و تغییراتی که توسط رضا شاه و پس از او محمد رضا شاه در ایران بوجود آمده بود مفصل برایم گفته بودند و لذا حس بنده به شاه هنگام رفتنش حس پسری بود که پدرش را از دست داده است....
مادرم آن شبی که شاه از ایران رفت وقتی گریه ی مرا دید برای آرام کردن بنده آنقدر از بدی های شاه گفت که تا حدودی آرام گرفتم....
به هر حال انقلاب به پیروزی رسید و من هم شدم هوادار سرسخت نظام..... بطوری که با اینکه سن کمی داشتم مکرر با بزرگان فامیل که مخالف انقلاب بودند به طرفداری از انقلاب به بحث های سیاسی می پرداختم....
در زمان جنگ خدا توفیق داد و با آرزوی شهادت مدتی به جبهه رفتم و علیرغم اینکه خیلی از دوستان عزیزم در جنگ به شهادت رسیده بودند اما متاسفانه لیاقت شهادت نداشتم و با صدها داغ بر دل زنده ماندم......
از نوجوانی مقلد امام خمینی بودم و بعداز رحلت امام آقای خامنه‌ای را بعنوان مرجع برگزیدم
اما در سال ۱۳۸۰ دقیقا در هشتم آبان که آقای خامنه ای به اصفهان سفر کردند ناگهان نگاهم به آقا تغییر کرد
وقتی برای استقبال از رهبر انقلاب به میدان امام اصفهان رفتم با مشاهده ی تدابیر شدید امنیتی که برای محافظت از ایشان صورت گرفته بود تمام تصورات بنده نسبت به کسی که شیعه ی حضرت علی علیه السلام است و آنچه در ذهنم از آقا ساخته بودم به یکباره خراب شد....
دیدن وضعیت ناگوار مردم از یک سو و از سوی دیگر اشرافی گری مسئولین مرا آرام آرام از انقلاب سرخورده و نا امید ساخت
تا اینکه در سال ۱۳۸۴ با ظهور آقای احمدی نژاد دوباره در دلم شور و امیدی وصف ناشدنی پدیدار گشت
در زمان انتخابات با شور و حال عجیبی برای آقای احمدی نژاد شبانه روز به فعالیت و تبلیغات پرداختم........
به هر حال سال ۸۴ بنده طرفدار سر سخت آقای احمدی نژاد بودم و اولین بار بنده او را رجایی دیگر لقب دادم ولی خیلی زود فهمیدم که اشتباه کرده ام و متاسفانه او هم این کاره نیست....
سال ۸۸ برای جبران آن اشتباه وارد ستاد آقای موسوی شدم و مدتی برای آقای موسوی تبلیغ کردم به این نیت و امید که دیگر احمدی نژاد رئیس جمهور نشود اما آنجا بود که فهمیدم جناح اصلاح طلب ها از اصول گراها هم بدترند
وقتی نزدیک اصلاح طلب ها شدم فهمیدم که آنها چه زهر مارهایی هستند صد رحمت به اصول گراها.....
به هر حال با شناختی که از آقای احمدی نژاد داشتم و با شناختی که از اصلاح طلبان در زمان تبلیغات انتخاباتی در سال ۸۸ بدست آوردم باعث شد در آن سال نه به احمدی نژاد رای دهم و نه به موسوی....
و خلاصه آن زمان بود که دریافتم اصلا قضیه ی جناح های سیاسی چپ و راست همه فریبکاری و بازی دادن مردم است
فهمیدم که تقریبا در سیستم سیاسی کشور ایران به جز عده ای انگشت شمار کسی برای رضای خدا و خدمت به مردم قدمی بر نمی دارد
آنجا بود که فهمیدم
جناح های سیاسی چپ و راست در ایران دقیقا مانند لبه های یک قیچی هستند که مردم را تکه پاره می کنند
و با این نگرش بود که این رباعی را سرودم:
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
باشد همه جا زبان حقگو خاموش
بینم همه را برای مسند در جوش
من مطمئنم که گربه ای در دنیا
از بهر خدا یقین نمی گیرد موش
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
در هر صورت با تفکر در مورد انقلاب و انقلابیون و بر ملا شدن چهره ی واقعی مسببین انقلاب به این نتیجه ی کلی رسیده ام که
متاسفانه نه انقلابی که سال ۵۷ اتفاق افتاد انقلاب اسلامی بود و نه انقلابیون و مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران مسلمان واقعی هستند
چنانچه در شعری تحت عنوان
این موضوع را اثبات کرده ام
.
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
خمینی کجایی که بینی وطن
فرو رفته در فقر و ظلم و لجن
کسانی تو را ضمن ارج و سپاس
کنند این زمان با پیمبر قیاس
ولی بین اسلام و این انقلاب
شباهت نبینم به هر وجه و باب
خودت هم یقین تحت نام ولی
نکردی عمل چون نبی(ص) یا علی(ع)
پیمبر نه بود از خلایق جدا
نه بودش قساوت نه جور و جفا
پس از آنکه شد مکه تسخیر او
هزاران نفر را نکشت از عدو
پس از مرگ عثمان علی هم نکشت
کسی از امیران ریز و درشت
ولیکن تو کشتی هزاران نفر
دلیران و افراد صاحب نظر.....
در صورت تمایل متن کامل این موضوع را در صفحه ی زیر مطالعه فرمائید
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
.

   نمونه ای از وجود آزادی بیان در

 ایران پس از انقلاب   

  دفاع از کشاورزان مظلوم 

 شرق اصفهان

  به خاطر خشکاندن زاینده رود 

سالهاست که بنده منتقد دولتمردان و رجال سیاسی کشور هستم و به مناسبت های مختلف در انتقاد از عملکرد مسئولین مملکتی انتقاداتی  در قالب شعر به هم می بافم و در محافل ادبی خدمت دوستان عزیز و سروران گرامی دکلمه می کنم

اما بر خلاف تصور عموم و تبلیغات رسانه های ضد انقلاب مبنی بر عدم وجود آزادی بیان در ایران ؛ تا به حال کسی به انتقادات بنده ایراد نگرفته و در حقیقت همواره مسئولین نظام به انتقادات  بنده با بزرگواری و سعه ی صدر و دیده ی اغماض نگاه کرده و در این خصوص عکس العملی از خود نشان نداده اند

( به جز یک مورد که به خاطر

شعر زاینده رود

سه روز در زمستان سال 1391 در زندان اطلاعات اصفهان بازداشت شدم )

که البته چون طی چهار پنج جلسه بازپرسی و یک جلسه دادگاه ماموران محترم سازمان اطلاعات خودشان خیلی زود فهمیدند که شعر بنده کاملا برحق و به جا بوده و تازه  بنده از آنان  طلبکار شدم  که چرا در برابر این ظلم مسلمی که به مردم مظلوم شرق اصفهان شده سکوت کرده اید؟...... لذا خیلی سریع با عزت و احترام از زندان آزاد شدم.....

.

.