زندگی یعنی چه؟

مقدمه

شعری در تعریف از زندگی و بیان این مطلب که در حقیقت زندگی ترکیبی است از انجام اموری که انسان برای آن آفریده شده است

و اطاعت و بندگی خالق اصل و اساس زندگی انسان است

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
زندگی یعنی به هر لیل و نهار
بوسه گیری از لب و روی نگار
زندگی یعنی تولدهای عشق
رفتن دنبال دل بی اختیار
زندگی یعنی که با مهر و وفا
تا ابد هر جا روی دنبال یار
زندگی یعنی کنار سفره ای
با صمیمیت به جمع خانوار
زندگی یعنی به روز جمعه ای
ورزش و تفریح و بازی یا شکار
زندگی یعنی تماشای غروب
دیدن زیبایی فصل بهار
زندگی یعنی تفکر در وجود
معرفت بر آنچه آید در مدار
زندگی یعنی اطاعت از خدا
پیروی از امر او با افتخار
زندگی یعنی رضا در بندگی
شکر نعمت ها که باشد بی شمار
زندگی یعنی تعاون ، همدلی
یاری آن کس که باشد در فشار
زندگی یعنی کنی خدمت به خلق
از خودت نیکی گذاری یادگار
زندگی یعنی گذشت خوب و بد
یک زمانی خوش ؛ زمانی ناگوار
زندگی یعنی قناعت پیشگی
شاد و راضی از عطای کردگار
زندگی یعنی برای آخرت
دانه ای کاری که برچینی هزار
زندگی یعنی امید و انتظار
دائما در جنبش و تحصیل و کار
زندگی یعنی اطاعت از حسین(ع)
با یزیدان در نزاع و انزجار
زندگی یعنی نبردی با ستم
سد هر ظالم شدن با اقتدار
زندگی یعنی چنان باشی تو پاک
تا بمیری چون شهیدی جان نثار
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک
فی رکاب ولیک
آمین یا رب العالمین
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

پی نوشت

.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
بنده تنها پی جانان به جهان آمده ام
نه به این صحنه پی سود و زیان آمده ام
چون توقف نکند چرخش نقاله ی عمر
با بصیرت پی این چرخ زمان آمده ام
سوی دریای نگارم به شتاب از پل عشق
همچنان قطره بر این جوی روان آمده ام
گل زیبای رخش می رسدم فصل بهار
از همین رو به مسیرش به خزان آمده ام
معبرم روشن و واضح بود از دیده ی عقل
که بر این بادیه بی شک و گمان آمده ام
از همین جا نگرم مقصد خود را به عیان
از چنین حال خوشی در هیجان آمده ام
بین مرا در پی جانانه چنین خرم و شاد
که چه آزاد و چه بی قید و عنان آمده ام
صدف جسم مرا چون شکند سنگ اجل
شادم از اینکه چنان در گران آمده ام
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

.

اینکه اینهمه سفارش شده که به قبرستان بروید و یا اینهمه از فضلیت رفتن به تشیع جنازه و مراسم ترحیم سخن به میان آمده فلسفه ای دارد و آن این است که لازم است انسان همواره به یاد مرگ و قیامت باشد

خداوند حکیم در قران کریم کل زندگی انسان در این دنیا در مقایسه ی با زندگی در جهان آخرت را به یک صبح تا ظهر و یا یک شب تا صبح تشیبه کرده است(سوره نازعات ایه آخر )

كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿٤٦﴾
گویی آنها روزی که قیامت را می بینند ( چنین پندارند که در دنیا یا در طول عالم برزخ یا در مجموع ) جز شامگاهی یا صبحگاه آن درنگ نکرده اند. ( در مقابل ابدیت عالم آخرت به نظرشان چنین خواهد آمد. )

آیه ۴۶ سوره نازعات

منتها برای کسی که اعتقادی به زندگی پس از مرگ ندارد به یاد مرگ بودن بیهوده و وقت تلف کردن محسوب می شود....

باید این مطلب را در نظر داشته باشیم که تمام زندگی انسان در این دنیا همانند ساعتی نشستن سر جلسه ی امتحان است
اگر اینگونه به زندگی توجه کنیم قطعا قدر این فرصت محدود را خواهیم داشت

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.

نظر توسط عزیز

با سلام و دعای خیر:توفیق شما را از خدای منان آرزومندم...

نظر توسط محمد چاکرالحسینی

باسلام
از شعر زنگی واز داستان زندگی خیلی زیبا گفتید
واگر در خانه کسی هست یک حرف بس است
متشکـــــرم