منع بوسه بر دست واعظ ریا کار
مقدمه
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
صحبت از کبر و غرور بعضی از صاحب منصبان و واعظین ریا کار بود ، یکی از دوستان تعریف کرد:
روزی به اتفاق یکی از علمای اصفهان در قم به دیدار شیخی رفته بودیم....
همین که با او روبرو شدیم و دست دادیم حضرت شیخ دستش را بالا آورد تا ببوسم....
این جناب شیخ عادت کرده است با هر کس دست می دهد خودش دست طرف مقابل را بالا می آورد تا آن شخص دستش را ببوسد...
بنده به دوستم عرض کردم اگر من جای شما بودم به جای بوسیدن دست آن شیخ مغرور و متکبر می گفتم:
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
واعظ طلبت خلاف عزت باشد
بوسیدن دستان تو ذلت باشد
رخصت بده پشت گردنت را بوسم
آنجا که محل تیغ حجت (عج) باشد...
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
آخرین تغییرات:
توسطحسین مفیدی فر
نسخه چاپی شعر
بوسه با اینکه فعل مطبوع است ،
وصف آن این زمانه ممنوع است
در زمانی که دزدی و بیداد
گشته از بهر حاکمان آزاد ؛
فکر مردم اگر شود مشغول
کس نفهمد چه می کند مسئول
پس شود بوسه بین ما سانسور
تحت عنوان دوری از ناجور
بنده اما نمایم اش توصیف
گرچه گردد سروده ام توقیف
بوسه نوعی ملاک و مقیاس است
حالتی در بیان احساس است
بوسه اغلب رضایت از هستی است
خوشترین بوسه ؛ بوسه در مستی است
هر که خلوت نموده با یارش
می شود بوسه اولین کارش
ذکر جاهای بوسه لازم نیست
آنکه نشناسد آن مناطق کیست؟
بوسه باید زنی در آن هنگام
بر سراپای یار گل اندام
بوسه گاهی در ابتدا با ناز
منتهی می شود به چندین گاز
بوسه یعنی من از تو دلشادم
از غم و درد و غصه آزادم
بوسه یعنی دلم مکدر نیست
در کنارت نیاز دیگر نیست
آنچه مافوق گنج و الماس است
بوسه از روی عشق و احساس است
بوسه باید به پای مادر زد
یا به دست پدر مکرر زد
بوسه خوش باشدت زنی آزاد
بر دو دست معلم و استاد
بوسه ای هم که خوشتر از قند است
بوسه بر روی ناز فرزند است
یک زمان وقت دوری از یار است
آخرین لحظه های دیدار است
آن زمان سوز گریه طوفانی است
بوسه با دیدگان بارانی است
وای از آن بوس نابهنگامی
چون خورد روی عکس ناکامی
پس غنیمت بدان در این دنیا
عمر کوتاه و جمع یاران را
بوسه گاهی نمادی از ننگ است
ضد اخلاق و دین و فرهنگ است
بوسه بر دست حاکم منفور
یا به دستان واعظ مغرور؛
زشت و مصداق بدترین کار است
مایه ی ذلت و دل آزار است
پاچه خواری که اوج بیعاری است
بی گمان بدتر از زناکاری است
پس شود لعنت خدا مشمول
بر دل و جان فاعل و مفعول
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط