خاطره ی جالبی از یک مرد موفق
پدرم هر وقت می دید لامپ اتاق یا پنکه روشن است و من بیرون اتاق هستم، می گفت:
چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟
آب چکه می کرد، میگفت:
عزیزم اسراف حرام است...
اطاقم که به هم ریخته بود می گفت:
تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دین است....
خلاصه هیچ وقت دست از نصیحت بر نمی داشت و مرتب به همه چیز گیر می داد تا اینکه روز سرنوشت ساز زندگی ام فرا رسید؛ آن روز میبایست در شرکت بزرگی برای استخدام مصاحبه میدادم
با خود گفتم:
اگر قبول شدم، این خانه ی کسل کننده و پُر از تذکر و توبیخ را ترک خواهم کرد.
صبح زود حمام کردم، بهترین لباسم را پوشیدم و خواستم بروم بیرون که پدرم مبلغی پول به من داد و با لبخند گفت:
فرزندم! همان طور که بارها گفته ام پنج چیز را همیشه در نظر داشته باش:
۱_ همیشه به یاد خدا باش و به او توکل کن
۲_ مُرَتب و منظم باش؛
۳_ همیشه خیرخواه دیگران باش
۴_مثبت اندیش باش؛
۵- خودت را باور داشته باش....
در دلم غُر می زدم که پدر در مهم ترین و بهترین روز زندگیم هم از نصیحت کردن دستبردار نیست و این لحظات شیرین را با حرف های تکراری اش زهر مارم میکند!.....
با سرعت به شرکت رویاییام رفتم، به در شرکت که رسیدم، رو به آسمان کرده و گفتم:
خدایا به امید تو
با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود!
به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف پدرم افتادم؛
سریع آشغالها را ریختم داخل سطل زباله...
وارد راهرو شدم ، دیدم دستگیره در کمی از جای خود بیرون آمده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت:
خیرخواه باش؛
دستگیره را سریع سرجایش محکم کردم تا نیفتد...
همین که از کنار باغچه رد می شدم، دیدم آبِ سر ریز کرده و وارد راهرو شده، به یاد تذکر پدر افتادم که می گفت:
اسراف حرام است.....
لذا شیر آب را محکم بستم...
از پله ها بالا می رفتم که دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشن است ، نصیحت پدر باز در گوشم تداعی شد، لذا آنها را خاموش کردم!
به بخش مرکزی شرکت رسیدم ، دیدم افراد زیادی زودتر از من برای آزمون استخدام آمده و منتظرند که نوبت شان شود
چهره و لباس های شان را که دیدم و کمی به صحبت های شان که گوش دادم احساس خجالت کردم ، خصوصاً آنهایی که از مدارک دانشگاههای غربیشان تعریف میکردند!...
عجیب بود؛ هر کسی که می رفت داخل اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میآمد بیرون!
باخودم گفتم:
اینها با این سر و وضع رد شدند، مگر ممکن است من قبول شوم؟ عُمرا....
با خودم گفتم
بهتر است خودم محترمانه انصراف دهم تا عذرم را نخواستند!
باز یاد پند پدر افتادم که می گفت:
مثبت اندیش باش....
لذا نشستم و منتظر شدم تا اینکه بالاخره نوبتم شد
وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم سه نفر نشسته اند و به من نگاه می کنند
یکی از آنان پرسید:
از کِی می خواهی کارت را شروع کنی؟
لحظهای فکر کردم دارد مسخرهام می کند
یاد نصیحت آخر پدر افتادم که می گفت:
خودت را باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل جواب دادم:
ان شاءالله از همین الان در خدمتم
یکی از آنها گفت:
شما پذیرفته شدید!!
با تعجب گفتم:
هنوز که سوالی نپرسیدید؟!
گفت:
با پرسش که نمی شود مهارت داوطلب استخدام را فهمید، گزینش ما عملی بود.
با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودید که از ابتدای ورود به شرکت تلاش کردید....
ما می دیدیم که شما از درب ورودی تا اینجا تمام نواقص را اصلاح کردید....
در آن لحظه همه چیز از ذهنم پاک شد
کار، مصاحبه، شغل و...
هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت و صفا بود
کسی که بسیار آرمان گرا و آینده نگر بود....
عزیز دلم!
در ماورای نصایح و توبیخهای پدرانه، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید...
*اما شاید آن روز دیگر او کنارت نباشد پس قدر این روزهای با او بودن را داشته باش...*
*چکیده ای از کتاب:*
*اینکارونکن ، اینکارو بکن*
*نویسنده : احمد فارسی*
************************
*١- اگه میخوای راحت باشی ، کمتر بدون ؛ و اگه میخوای خوشبخت باشی ، بیشتر بخون.*
______________________
*٢- تا پایان کار، از موفقیت در آن ، با کسی صحبت نکن.*
______________________
*٣- برای حضور در جلسات ، حتی یک دقيقه هم تأخير نكن.*
______________________
*٤- قبل از عاشق شدن ،ابتدا فکر کن ، که آیا طاقت دوری ، جدایی و سختى رو دارى يا نه؟؟؟*
______________________
*٥- "سکوت" تنها پاسخی است که اصلا ضرر ندارد.*
______________________
*٦- نصیحت کردن ، فقط زمانی اثر دارد که 2 نفر باشید.( در بين جمع كسى را نصيحت نكن )*
______________________
*٧- در مورد همسر کسی اظهار نظر نکن ، نه مثبت نه منفی.*
______________________
*٨- نوشیدنی های داخل لیوان و یا فنجان را تا آخر ننوش.*
_____________________
*٩- در اختلاف خانوادگی حتی اگر حق با تو است ، شجاع باش و تو از همسرت عذر خواهی کن.*
______________________
*١٠- برای کودکان اسباب بازی های جنگی هدیه نبر.*
______________________
*١١- نه آنقدر کم بخور که ضعیف شوی ، و نه آنقدر زیاد بخور که مریض شوی.*
______________________
*١٢- بدترین شکل دل تنگی آن است ، که در میان جمع باشی و تنها باشی.*
______________________
*١٣- شخص محترمی باش ، و بدون اطلاع به خانه و محل کار کسی نرو.*
______________________
*١٥- وجدانت را گول نزن، چون درستی و نادرستی کارت را به تو اعلام می کند.*
______________________
*١٦- موقع عطسه کردن ، حتما از دیگران فاصله بگیر و از دستمال استفاده کن ولی با تمام وجود عطسه کن.*
______________________
*١٧- عاشق همسرت باش تا بهشت را ببینی.*
______________________
*١٨- کثیف نکن، اگر حوصله تمیز کردن نداری.*
______________________
*١٩- بخشیدن خطای دیگران بسیار قشنگ است،،، تجربه کردنش را به تو پیشنهاد می کنم.*
______________________
*٢٠- همه جا از همسرت تعریف و تمجید کن، حتی در جهنم.*
______________________
*٢١- با کارمندانت مهربان، ولی قاطع باش.*
______________________
*٢٢- غرور کسی رو نشکن، چون مثل شیشه ی شکسته برای تو، خطر آفرین است.*
______________________
*٢٣- عمل خلاف را، نه تجربه کن، نه تکرار.*
______________________
*٢٤- در جايى كه اشتباهى ازت سر زد ، با شجاعت اقرار کن که اشتباه کردی.*
______________________
*٢٥- هنر نواختن را یاد بگیر، نواختن موسیقی در هیچ کشوری گدایی نیست.*
______________________
*٢٦- هنگام صحبت کردن با دیگران ، به چشم آنها نگاه کن تا پیام و کلام تو را درک کنند.*
______________________
*٢٧- با دندان، میخ نکش.*
______________________
*٢٨- کسی را که به تو امیدوار است ، نا امید نکن.*
______________________
*٢٩- برای کسی که دوستش داری ، در روز تولدش پیام تبریک ارسال کن.*
_____________________
*٣٠- اولین خیّر باش.*
______________________
*٣١- با داشتن همسری خوب وخوش اخلاق، همه کس و همه چیز را یکجا داری.*
______________________
*٣٢- در دفتر و منزل، گل های زیبا داشته باش.*
______________________
*٣٣- حسابداری و روشهای آنرا یاد بگیر.*
______________________
*٣٤- تزریق سرم وآمپول را یاد بگیر.*
______________________
*٣٥- وارد سیاست نشو.*
______________________
*٣٦- به سفر و همسفر فکر کن.*
______________________
*٣٧- تا ندانی ، نمی توانی ؛پس بدان ، تا بتوانی*
_____________________
دیدگاه و پیام شما
نظر توسط محمد چاکدالحسینی
هر چه تمجید کنم کم است
خداوند لطف بشما کرده شما برای
احیا دینش کوتاهی نکنید
خداوند شما را امتحان کرده شما
برد بار باشید وشاکر در مورد ناقابل
حرفم به وجدان حود رجوع کنید
دوستتان دارم بپذیرید
نظر توسط Mofidifar Admin
ممنونم از لطف حضرتعالی و ابراز محبت تان
قطعا نظر لطف جنابعالی از بزرگواری شماست و صدالبته هرچه داریم همه از فضل خداست
هذا من فضل ربی
خداوند باران لطف و احسان اش را همواره بر شما ببارد که شما برادر عزیز و گرامی انسان فرهیخته و باصفایی هستید
سلامت و موفق و سرافراز باشید
ان شاءالله
نظر توسط امیر
در فکر این هستم چگونه به فرزندانم منتقل کنم این اشعار را
نظر توسط Mofidifar Admin
سلام بر شما
از نظر لطف حضرتعالی سپاسگزارم
و اما اولین عامل برای تاثیر پذیری فرزندان رفتار ما بعنوان والدین است
اگر ما خودمان عامل به رفتارهای پسندیده باشیم هشتاد درصد از پروسه ی تربیت درست فرزندان عملی شده است
سلامت و موفق و سرافراز باشید ان شاءالله