ظهور جانان

مقدمه

در اینجا عاشق از جانانه ی زیباروی خویش می خواهد در پرده بماند تا محشر کبرا و فتنه ای عظیم به پا نشود

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

آخرین تغییرات:
توسط
نسخه چاپی شعر
چه کس گفته اینگونه زیبا شوی؟
چنین دلربا بین دلها شوی
کدامین نهادی بدادت جواز
که آیی میان خیابان به ناز؟
نگویی که شهری بریزد به هم
که در کوچه ها می گذاری قدم؟
در این شهر پر عاشق و بی قرار
تو تک هستی و مثل من صدهزار
نترسی که دعوا شود بر سرت؟
پر از خون عاشق شود معبرت؟
که بی شک شود روز محشر به پا
اگر چشم مردم ببیند تو را
نگویی خلایق پس از دیدنت
خصوصا تماشای خندیدنت،
هوس می کنند از جمالت لبی ؟
و یا همنشینی کنارت شبی؟
به فرضی که با من شوی همنشین
به حسرت کنی دیگران را غمین
که دل چون نبیند نخواهد یقین
نگردد کسی خارج از شرع و دین
لذا بهتر این تا که رو بنده ای
زنی تا نبیند تو را بنده ای
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

دیدگاه و پیام شما

از اینکه دیدگاه خود را به اشتراک می‌گذارید، سپاسگزاریم.